وه که بازم فلک انداخت به غوغاي دگرمن به جاي دگر افتادم و دل جاي دگرگوييا سختي جان کندن من خواست طبيبکه بجز صبر نفرمود مداواي دگرپا نهم پيش که نزد توآيم ليکناز تحير نتوانم که نهم پاي دگر,شعر عاشقانه,شعر,شعر غزل,شعر حب,شعر عن الحب,شعر نو,شعر عن الام,شعر حافظ,شعر مولانا,شعر نزار قباني ...ادامه مطلب